سياست همين است كه در تونس هاي مسافربر قصه ميشود. وقتي جا باز تر است وآدمها كمي با هم احساس راحتي ميكنند. دو رديف روبرو بيشترين ديالوگ را دارند. رديف پشت سر هم اگر سر شوق بيايند يا نتوانند در مقابل بروز نظرياتشان مقاومت كنند در چند كلامي همراهي ميكنند بحث را. دو نفر پيش روي كه تنگ در آغوش هم نشسته اند معمولا دخالتي نميكنند و حرفي نميزنند هم شرايط فيزيكي شان مانع ميشود كه اگر دهان باز كنند نفسشان در دهان پهلودستي شان است و هم موقعيت استقرارشان در تونس كه نميتوانند گردنشان را كج كرده و رو به سوي جلسه سخن بگويند، البته اگر زن نباشند چون زن بودن خودش بالاترين دليل براي شركت نكردن در بحث هاي تونسي است.
حرفهايي كه «ته و بالا ميشود» برگرفته از تحليل هاي تلويزيوني است (مخصوصا همين چند تاي پر بيننده) و راديو هاي خارجي بي بي سي و صداي آمريكا غالبا.
مسافران تنگ در كنار هم سياست ميبافند و در مسير هاي شلوغ و پر سر و صداي شهر تا رسيدن به مقصد مشق تحليل ميكنند. يكي با آب و تاب كلام را مي پيچاند و صدايش آهنگ كلام مجريان تميز و ژل زده ي تلويزيون را ميگيرد. يكي ساده و راحت تمام دانسته اش را خلاصه ميكند: كل چيز كار امريكا است!
زنان هيچگاه در سياست هاي تونسي شركت نميكنند. در عوالم خودشان هستند انگار، به اقتضاي حال و سواد و شرايط اجتماعيشان با هم گب ميزنند يا هيچ. «زن اگر گب بزند شايد وقت پياده شدن كدام بيكار پشتش را بگيرد و خيال كند اين زنكه بازاري است و ميخواسته خودش را نشان بدهد» اين رااز زن همسايه شنيدم وقتي لا به لاي گفت و گويمان حرف را بردم به سياست هاي تونسي.
زنها فقط در جلسات رسمي ادارات، در پارلمان يا تلويزيون خيلي حق دارند و گب ميزنند و ديگران گوش ميكنند. زنان هنوز در ميان مردم گب نميزنند زنان در خيابان همه مثل همند اگر يكي در تونس سياستي ببافد همه با دهان باز به او نگاه ميكنند، اول به صورتش بعد به سينه هايش بعد به…